داستان موجود مصنوعی به نام ادوارد است که توسط خالقش بوجود آمده، ولی خالقش قبل از اینکه بتواند دستان ادوارد را بسازد میمیرد. در عوض، او به جای دستش، قیچی فلزی دارد. از آن زمان، او تنها زندگی میکند، تا اینکه زن مهربانی به نام پگ او را کشف میکند. در ابتدا، همه از ادوارد برای ورود به جامعه استقبال میکنند، اما به زودی اوضاع تغییر میکند.
دیدگاهی ثبت نشده!!!