شرک

شرک یک دیو است که در یک جنگل سرسبز در آرامش و سکوت زندگی می‌کند، تا اینکه مأموران پادشاه به منطقه‌ای نزدیک او می‌آیند و از مردم چیزهای عجیبشان را می‌خواهند، پیرزنی خرش را می‌دهد و ادعا می‌کند که خرش قادر به حرف زدن است.

ناگهان خر از آنجا فرار می‌کند و به خانه شرک می‌رسد و سربازان هم از آنجا فرار می‌کنند. پادشاه هم تمام حیوانات عجیب را به خانه او می‌فرستد و تا هنگامی که شرک شاهزاده‌خانم را برای او از قصر اژدها آزاد نکند حکم خانه‌اش را نمی‌دهد.

شرک و خر هم برای نجات شاهزاده‌خانم اقدام می‌کنند، و طی اتفاقاتی که می‌افتد، خر با اژدها ازدواج می‌کند و شاهزاده‌خانم هم که در نیمه‌های شب به دیو تبدیل می‌شده‌است با شرک ازدواج می‌کند و پادشاه هم کشته می‌شود.