استلای کودک قبل از اینکه تبدیل به کرولا د ویل شود، رؤیایی دارد. او آرزو میکند که یک طراح مد شود. اما به نظر میرسد که زندگی قصد دارد مطمئن شود رویاهای او هرگز محقق نمیشوند. ۱۰ سال بعد، …
در سال ۱۹۶۴ انگلستان، استلا کودکی خلاق و با استعداد در مد است، اما به دلیل موهای سیاه و سفید خود طرد شده و یک رگه پلید ایجاد می کند. مادرش، کاترین، از نام «کروئلا» برای رگههای شیطانیاش استفاده میکند و تلاش میکند او را تشویق کند که بهتر باشد. پس از اینکه استلا مدام در مدرسه با مشکل مواجه میشود، کاترین تصمیم میگیرد آنها را به لندن منتقل کند و در یک مهمانی در هلمن هال، عمارتی در ساحل سافک توقف کند تا از میزبان درخواست پول کند. استلا با ورود به داخل، گردنبند مادرش را در حالی که توسط سگ دالماسی میزبان تعقیب میشود، گم میکند، که کاترین را از بالکن کنار صخره بیرون میکشد تا جانش را بگیرد. استلا که یتیم شده است به لندن فرار می کند و با بچه شیطان های خیابانی یاسپر و هوراس دوست می شود.
دیدگاهی ثبت نشده!!!