پس از سالها عدم تماس با عمویش هنری، مکس اسکینر، بانکدار لندنی و تاجر اوراق قرضه، متوجه میشود که هنری بدون ارث مرده است، بنابراین مکس یک قلعه و تاکستانی در پروونس را به ارث میبرد. مکس بخشی از دوران کودکی خود را در آنجا گذراند، و با یادگیری اصول و نحوه برد و باخت، و تقویت غریزه قاتل خود (در شطرنج، که در امور مالی به خوبی به او خدمت می کند). مکس با قصد فروش ملک به فرانسه می رود. او چند روزی را در آنجا می گذراند و ملک را برای نمایش آماده می کند. خاطرات، یک زن زیبا و یک جوان آمریکایی که می گوید دختر نامشروع هنری است، برنامه های او را مختل می کند. آیا مکس پسر چیزهایی می دانست که مکس مرد فراموش کرده است؟
دیدگاهی ثبت نشده!!!