شان ۲۹ سال دارد و یک زندگی کسلکننده را از سر میگذراند. لیز، نامزدش وی را ترک کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که وی او را دوست ندارد. او با اد، دوست وفادارش، زندگی میکند. شان میخواهد زندگیاش را درست کند تا لیز را بازگرداند. ناگهان مردگان از گور برمیخیزند و مثل زامبیها شروع به آدمخواری میکنند. شان با کمک اد برای نجات مادرش و لیز میشتابد.
دیدگاهی ثبت نشده!!!